همیشه فک می کردم چه پدیده ای باید رخ بده که از شدت بارش مژه ها سفید شن

خداروشکر شد یه روز صبحی که چشامون باز نشد و پای آینه که رسیدیم و دست کشیدیم به چشموم مژه ها کم کم رنگ اصلی مشکیشون پیدا شد

همین چند ساعت پیشم  چیز جدیدی کشف کردم

وقتی که داشتم چوته ام رو دست می کشیدم که زبری نمک های به جا مونده اش بره

و لبخند مضحکی نشست رو لبام


پرانتز باز

نه افسرده م نه ناامید

نه

فقط دست به گربه کردنم خیلی خوب است

چون بعد گریه هایم حالم ناجور خوب می شود

پرانتز بسته